صفحات

۱۳۹۲ تیر ۲۰, پنجشنبه

نغمه «شاپرک»؛ با صدای محمد نوری‌زاد؛ «عجب جغد شومی روی بوم ماست...!»



ویژه «نجواهای نجیبانه»

شعر «شاپرک» را که سرودم، به چند آهنگساز نشان دادم؛ که بیایید و بر این شعر آهنگی و ملودی‌ای بنشانید تا بدهیم خواننده‌ای بخواند. اما کدام خواننده؟ نه آهنگسازی حاضر شد برای شعر «شاپرک» آهنگسازی کند و نه خواننده‌ای که بخواندش. به همه‌شان حق دادم، به همه‌شان. کمی که گذشت، دست به دامان حنجره ناقص خود بردم و التماسش کردم که آبروداری کند. هدیه‌ای از آب درآمد برای زندانیان بی‌دلیل این سال‌های وارونگی. این نغمه را بشنوید و بر من خرده مگیرید. وقتی پایی را نای رفتن نیست، به عصا تن می‌سپرد. این نغمه، صدای تق و تق همان عصای ناچاری است. نیز تقدیم به شما؛ و تقدیم به مادر «سعید زینالی» که سال‌ها از پسرش بی‌خبر است. اکنون سعید کجاست آیا؟ در این مُلک، بهای خون چه بی‌بهاست!

محمد نوری‌زاد



فراخوان «شاپرک»:
«نجواهای نجیبانه»: اگر خوانندگان و آهنگسازانی تمایل به همکاری در پیشنهاد آزاده نجیب و استوار محمد نوری‌زاد دارند، می‌توانند از طریق ایمیل زیر با ایشان تماس بگیرند:


این هم اولین واکنش به فراخوان «شاپرک»:
محمد نوری‌زاد: یکی از دوستانی که نمی‌شناسمش، روی همین کار خام من موسیقی گذارده و آن را برای من فرستاده. دستش را می‌بوسم. برای من نوشته:
«با اجازتون صدای دلنشین‌تون را روی یه بیت قرار دادم؛ پاینده باشید.»
آن را در اینجا بشنوید:


متن شعر «شاپرک»:
شنیدی اسارت؟! شنیدی اوین؟!
عجب بار سختی، رو پشت زمین!
یه دهلیز درد و یه دل‌های سنگ
یه روزهای تلخ و یه سلول تنگ
یه سلول ترس و یه نقش سیاه
یه سلول اشک و یه سلول آه!
یه قلعه، یه اسب و یه فیل و یه شاه
یه چند تا اسیر و همه بی‌گناه
سه وعده هراس و دو نوبت چایی
پسِ پنجره دو تا کفتر چاهی
یه دربچه توی در آهنین
غریبی نشسته تو کُنج زمین
چراغ‌های روشن، چه روز و چه شب
یه چند تا جوون و همه جون به لب
یه کم آسمون و یه کم پنجره
برای پرنده مبادا بره
یه جمع کثیر و یه قوم قلیل
یه چند تا دلیل و همه بی‌دلیل
میاد از فراسو صدای کلاغ
صداهای ماسیده با درد و داغ
صدای کلاغ و صدای کلاغ
صدایی که می‌گیره از تو سراغ
بگم از روزهای بد بازجویی!
امان از روزهای بد بازجویی!
صدای کشیده، صدای لگد
خدایا مدد کن! خدایا مدد!
یه دختر اسیر و یه گله گراز
و کفتارها با دهن‌های باز
یه مرد جوون و یه پیر شریف
و سگ‌ها برای دریدن ردیف
یه دختر اسیر و یه جای عجیب
سه تا بازجو و همه نانجیب
سؤال و سؤال و سؤال و سؤال
گرفته به دندون گرازی غزال
امان از غریبی این دخترک!
امان از شکسته پر شاپرک!
آهای ای فروشنده کم‌فروش!
آهای ای دغلکار نفرین به دوش!
ورق می‌خوره این همه روزها
سند می‌خوره این همه سوزها
عجب جغد شومی روی بوم ماست!
که ایران ویرانه زندون ماست!
کجا رفت لبخند؟! شادی چه شد؟!
ببین زحمت‌هامون نصیب که شد؟!
در این ورطه دشت و دمن دیده‌ایم
شکنجه برای وطن دیده‌ایم
خوشا روزهای خوش بعد از این!
که ایران کنیم افتخار زمین!

-------------------------------------------------------------

بیشتر بخوانید:



-------------------------------------------------------------

دعوت از شما نجیب گرامی؛ در فیس‌بوک به ما بپیوندید:

معرفی و دانلود کتاب:


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***